پایانم نزدیک است...نبودم را تمرین کن...
برچسبها:
شانه ات رادیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت،نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمه ی عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
حامد عسکری
نهاده است به غبغب ترنج قالی کرمان
نشانده بر عسل لب انارهای بدخشان
نشسته است به تختی به تختی از گل و کاشی
سی و سه بافه رها کرده در شکوه سپاهان
سپرده روسری اش را به بادهای مخالف
به بادهای رها در شب کویر خراسان
دو دست داغ و نحیفم میان زلف پریشش
لوار شرجی قشم است در شمال شمیران
برآن شدم که ببوسم عروس شعر خودم را
ببوسمش به خیال گلابگیری کاشان
غزل رسید به آخر هنوز اول وصفم
همینقدر بنویسم فرشته ایست به قرآن
حامد عسکری
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت: دلبر داشتی
از دل من تا لب تو راه چندانی نبود
من که شعر تازه می گفتم، تو از بر داشتی
قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود
آنچه در پیراهن من بود، باور داشتی
شر عشقت را من از شور پدر پرورده ام
قصد خون خلق را از شیر مادر داشتی
... (ادامه مطلب)
کلافه شدن یعنی:
دلتنگِ کسی باشی ؛ که نیست
حوصله کسی را نداشته باشی؛ که هست !
هَــــنوز گـ ـآهــــے...!
مَــــرآ بـ ـه جــــآن تـ ـو قَـــــسَم مـ ـے دَهَـــــند...!
ببـــــین تَـــــنهـ ـآ مَـــن نیســـتَم کــــ ه رَفتَــــــنَت رآ بــآوَر نمـــــــے کُـــنَم...!
بـازوے یـہ مـرב
بـیـشـتـر از ایـنـڪـہ بـہ בرב ڪار ڪرבלּ بـخـورـہ
بـالـشتـہ פֿـوبـیـہ بـراے פֿـانـمـشـ
ﺩﺧـــﺘﺮﻩ ﻭ ...
ﻟـــﻮﺱ ﺑﻮﺩﻧــــﺎﺵ!
ﻏــــﺮ ﺯﺩﻧﺎﺵ !
ﺩﺭﺧﻮﺍﺳــــﺘﺎﯼ ﻋﺠﯿـــﺐ ﮐــــﺮﺩﻧﺎﺵ !
ﻋﺸـــﻖ ﮐﺎﮐــــﺎﺋﻮ ﻭ ﭘﺎﺳﺘﯿــــﻞ ﺑﻮﺩﻧـــﺎﺵ !
ﮔــــﺎﺯ ﮔﺮﻓﺘــــﻨﺎﺵ !
ﺟﯿـــﻎ ﺯﺩﻧـــﺎﺵ !
ﺧﻨـــﺪﻩ ﻫــــﺎﺵ
ﺩﺧﺘـــﺮﻩ ﻭ ﺧـــﻞ ﺑﺎﺯﯾـــﺎﺵ!
ﺩﺧـــﺘﺮﻩ ﻭ ﺟـــﺪﯼ ﺷـــﺪﻧﺎﺵ !
ﺣﺴـــﻮﺩﯼ ﻛﺮﺩﻧــﺎﺵ !
مگه نه؟
دو چشمتان که تناسخ نمود در گلدان
شکوفه داد دو شاتوت ترش جای دهان
دو لب که ترش ترین میوه های دنیایند
دو لب که آب می افتد دهان من از آن
گلابدان دهانت / گلابتون تنت
به این دو ویژگی ات غبطه می خورد « کاشان »
« سی و سه پل » به نشابور چشم دوخته است
به دیدن تن تو ـ این مناره ی جنبان ـ
« حکیم » آمده از توس چون شنیده زنی
به جای ابرو دارد دو جفت تیر و کمان
خدا به صورت آدم دو چشم تعبیه کرد
که بی یکی ببرد لذت از نگاه جهان
ولی دو چشم نیاز مرا کفاف نداد
چهار چشم گرفتم برای دیدنتان
و کاینات بر آنند تا تو را بچشند
شراب خانگی من ! کجاست قطره چکان ؟
علیرضا بدیع
من غبطه میخورم به درختان خانهات
ای کاش سر گذاشته بودم به شانهات
در فصل جفتگیری فولاد و سنگ، کاش
گنجشک من تو باشی و من آشیانهات
گنجشک من تو باشی و من در به در شوم
از صبح تا غروب پی آب و دانهات
وقت غروب از تو بپرسم: چگونه است
با چند استکان مِی روشن، میانهات ؟
.... (ادامه مطلب)
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها ...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما... (ادامه مطلب)
در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛
فریب میفروخت.
مردم دورش جمع شده بودند،
هیاهو میكردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند.
توی بساطش همه چیز بود
غرور، حرص، دروغ و خیانت،تهمت، جاهطلبی و ..
هر كس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد.
بعضیها ... (ادامه مطلب)
چه کسی میگوید منو او تفاهم نداشتیم ؟
ما هردو عاشق بودیم :
من عاشق او و او هم عاشق او
حتما حتما بخونيد ولي جاي اشک ريختن يکم فکر کنيد ........
.
-نميخوام لطفا ديگه به اين شماره زنگ نزنيد وگرنه مجبور ميشم خطمو عوض کنم....
تلفنو قطع کردم و بلند بلند زدم زير گريه
جوري که مامانم اومد بالا و منو دي
-نازنين چت شده؟ ... (ادامه مطلب)
موضوعات
آرشیو
لینکستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بفرمایید عشق و آدرس befarmaeideshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
نویسندگان
درباره ما
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 230
بازدید هفته : 438
بازدید ماه : 340
بازدید کل : 20991
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1